شب نوشته ام ماله دیشبه خوابم نمیبرد خیلی بیدار بودم تا خوابم ببره امشب تصمیم گرفتم یهویی بزارم اینجا 🙂
سلام
خانومم
یادته اونروزا میگفتم آهنگ گوش میدم خوابم ببره
یادته میگفتم چشمام رو میبندم اینقدر فکر میاد توی ذهنم که خوابم نمیبره
بعدش که تو اومدی دیگه آهنگ گوش نمیکردم
همینجوری اروم بغلت میکردم میخوابیدم
امشبم بغلت کردم آروم
چشمام رو هر چی میبندم خوابم نمیبره
همش به تو فکر میکنم
میدونی کدوم لحظه جلوی چشممه
اون روز اول دیدارمون
همون روز که نشسته بودیم توی کافه هتل پل
دستم رو میگرفتم جلوی دهنم
تو هی میگفتی دستت رو بردار
چقدر خوب بود
بعدشم که کلی پیاده روی کردیم
خیلی خوب بود
همش همون لحظه میاد جلوی چشمم
پیش خودم گفتم بزار آهنگ گوش کنم با صدای آروم شاید خوابم ببره
آهنگ رو گذاشتم
هی گوش کردم
میدونی چی شد
یاد اون لحظه ای افتادم که برات آهنگ ریختم گفتم من با همه اینا خاطره ندارما
یادته عشقم
چشمام رو بستم
آهنگ گوش کردم
وای میدونی چی میشد
به جای اینکه خوابم ببره
همه آهنگا رو توی ذهنم داشتم میخوندم همینجور نا خودآگاه
بعضیاش یهو یاد یه روزی میافتادم
زیر بارون تو شلوغی دیدمت قشنگه
قلبم رو تکراره و ….. کلی آهنگ دیگه بازم خوابم نمیبره
میدونی دارم به چی فکر میکنم
الان دیگه نه تنها با تک تک آهنگ ها خاطره دارم
با ثانیه ثانیه گذشته ام خاطره دارم
خاطره های خوب با تو بودن عشقم
میگم مینا خانومم حالا که خوابم نمیبره
یکمی نیگات کنم
یکمی توی خیالم ناز کنم عشقم رو
اینقدر خوابیدنت رو دوست دارم
دارم توی ذهنم تصور میکنم تو خوابیدی من دارم همیجور نیگات میکنم
این شعرم خیلی دوست دارم قشنگه
کنارت نبودم حواسم بهت بود
از عمق وجودم حواسم بهت بود
همیشه برای تو دلتنگ بودم
تو اون لحظه هایی که کم رنگ بودم
حواسم بهت بود …
حواسم بهت بود که غمگین نباشی
که از غم نپاشی
حواسم بهت بود که قلبت نلرزه
که اشکت نلغزه
چقد گریه کردم ، چقد غصه خوردم
کنارت نبودم برای تو مردم
تو روزای دوری حواسم بهت بود
همیشه یه جوری حواسم بهت بود
حواسم بهت بود …
