میشه باز پای درد و دلام بشینی؟؟؟
میشه باز پای درد و دلام بشینی؟؟؟
من حرف بزنم و حرف بزنم و حرف بزنم …
تو گوش کنی و نوازشم کنی و آرومم کنی؟؟؟
میشه باز دل بدی به حرفام؟؟؟
من برات حرف بزنم ، بغض کنم
تو با اخم نگام کنی بگی : " یه قطره اشک بریزی من میدونم و تو و اون چشات "
بگی " فهمیدی؟؟؟؟؟"
خانومی مهربونم
تو اینقدر خوبی نفس گلی من
آدم کنارت نفسم بکشه ، میشه خاطره …
الان ، یه قطره ، شده سیل رو گونه هام … نمیای؟؟؟
بغلم نمیکنی؟؟؟
آرومم نمیکنی؟؟؟
سرمو نمیذاری رو سینت صدای قلبتو گوش کنم؟؟؟
با خنده سرم غر بزنی بگی " حیف چشمای قشنگت نیست بارونی کنی؟؟؟ بگی من طاقت اشکای تو رو ندارماااا؟؟؟"
منم در جواب بغضم رو قورت بدم و آروم بگم "ببخشید "